دلم خزانهٔ اسرار بود و دستِ قضا
درش بِبَست و کلیدش به دل سِتانی داد
شکسته وار به درگاهت آمدم، که طبیب
به مومیاییِ لطفِ توام، نشانی داد
گذشت بر منِ مسکین و با رقیبان گفت
دریغ، حافظِ مسکینِ من، چه جانی داد
۱.جناب آذرخش پیامتون رو خوندم ، امیدوارم یک روزی یک جایی همه ی سختی هایی که کشیدید جبران بشه ، بله فراموشی در کار نیست ، هر چقدر هم آدم تلاش کنه بدتره ، فقط باید بپذیریم که این فکر هست و میمونه تا ابد، تا شاید خدا هم یه روز جبران کنه . ممنون از شعر زیبایی که فرستادین.
۲. آدم تا سلامتی رو از دست نده نمیفهمه چی داشته، دیروز تو جلسه ی لیزر عینکی که روی چشمم بود به چشمم فشار میاورد، عینک رو که برداشتم چشمم کاملا تار بود، فقط یه سایه از اشیاء میدیدم ، چقدر ترسیده بودم ، یکی دوساعت گذشت تا بیناییم برگشت، همینطور وقتی گوشم عفونت کرده بود هم به این نتیجه رسیدم آدم تا وقتی سلامتی رو داره نمیدونه چه چیز ارزشمندی داره. یکی میگفت سلامتی و امنیت اینجورین ، ولی اگه بیشتر فکر کنیم همه ی نعمت ها همینطورن.
۳. خسته ام ؟
-خیلی
دلم گرفته ؟
-قدر تمام عمرم و تمام تلاش هام برای زندگی
بقول خانوم ف، خدا یه سریا رو بغل کرده ، دور و برم پره از آدمایی که خیلی حالشون خوبه و تلاش خاصی هم نکردن تو زندگیشون . من تمام زندگیم تو اضطراب گذشته واقعا دیگه نمیخوام و نمیتونم و نمیکشم دیگه به عقب برگردم.خسته ام و بریدم.به بحران بدی خوردم.
خوش به حال اونا که خدا بغلشون کرده.
(با خودم کلنجار رفتم که این بند رو بنویسم یا نه ، ولی تهش به این نتیجه رسیدم که غر دارم و باید یه جا سبک شم ، شاید اینجا بهترین جاست ، البته یه جمله ازش حذف شد)
نمیدونم شایدم دارم ناشکری میکنم و این ناشکری بلاهای بیشتری به سمتم روونه کنه.
ولی بهانه هایم را به پای ناسپاسی مگذار.
لطفا اگر تونستید برام دعا کنید ممنونتونم
۴. چند روز پیش یه مانتو خریدم برای دانشگاه، یه چیزی که تقریبا بلند و پوشیده باشه به زور پیدا کردیم بعد فرداش شسمتمش اومدم بپوشم برم دانشگاه، دیدم پشت آستینش در چند نقطه زدگی داره که موقع خرید ندیدم، بعد از ظهرش با این وجود که حس میکردم الان برم پسش بدم دعوا میشه ولی رفتم، برخلاف انتظارم خیلی گل و آقا برخورد کرد و مانتو رو با یکی بهترش تعویض کرد. اومدم بیرون و تو دلم گفتم خدا خیرت بده کاش همه ی آدمای این کشور فلک زده مثل تو بودن که قطعا به اینجا نمیرسیدیم.
۵.این روزا مودم خیلی بده ، و یه سری مسائلی برام پیش اومده که خیلی به هم ریختم ، ببخشید اگر با خوندن این پست انرژی منفی بهتون منتقل شده.
اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم ...
زیرصدا: ای جانِ جانان | هنگامه قاضیانی
حال دل خوش شود....
کاش روزهات کمی فقط کمی بیشتر به دل مهربونت راه بیاد ....
واقعا دلممیخواد حال دلت خوب باشه بس که خوش قلبی عزیزم ...
خدا به اندازه ی قلبت بهت بده مهربون
غبار غم برود حال خوش شود حافظ
تو آبِ دیده از این رهگذر دریغ مدار
ان شاءالله به دعای شما ان شاءالله
همچنین هدیه جان مهربون من ، امیدوارم شادی به زودی بهت برگرده
خوش قلب تویی عزیزم
عزیزدلممممم


بلوط جانم پشت این صفحات مجازی قلبهای واقعی هست که حس همدیگه رو میفهمیم
خدا رو شاکرم در جمع خوبانی مثل شما هستم
چقدر خوب توصیف کردید واقعا همینطوره



من هم خیلی خوشحالم از اینکه دوستانی چون شما دارم و شاکرم
ممنونم از لطفتون بانوی کویر جان
سالهاست که خدا رو بوسیدم و گذاشتم کنار. این خدا رو هر کاریش کنی تجسم صفات انسانی داره. آیا منت گذاره یا منّان نیست؟ آیا دوست داره التماسش کنی؟ آیا دلش میخواد ببخشه یا نبخشه؟ آیا یاری رسانه؟ آیا مهلت دهنده است؟ آیا پشت پرده است؟ یا صرفا یک نوع ماده مخدره برای پاسخ پیرامون نداشته ها! برای تسکین دردها بدرد میخوره یا نمیخوره؟ برادروار، مادروار، پدروار، خواهروار میخواد بغل کنه یا با هر گونه از روابطی که از بدو تولد میشناسی داره اون دور دورا یا نزدیکای نزدیک زندگی میکنه، هرکاری میکنه و هرکجا هست بره بسلامت. کاری بکارش ندارم اونم دیگه کاری بکارم نداره. فقط حسرت عمری حدودا ۴۰ ساله که در کاستیها و بیعدالتیها گذروندم و منتظر نجات یا اقدامش بودم در کارنامه زندگیم نوشته شده!
اول سلام و ممنون از حضورتون
والا من هیچ جوابی برای سوال هایی که دارید و سوال خودمم هست نتونستم تو این زندگی پیدا کنم
هیچکس هم نمیدونه قطعا ، کسایی هم که تظاهر میکنن که میدونن فقط تظاهره و توهم دونستن
من فقط یک چیزی رو در درون خودم میشناسم و اون میل به آرامش و به یه جایی وصل بودنه، من از اینکه فکر کنم تو این دنیا رها شدم و واقعا پشت این ماجرا هیچ چیزی نیست وحشت دارم (همون مخدر برای پاسخی پیرامون نداشته ها)، و این میل به وصل بودنه که نمیتونم رهاش کنم ،و همینطور یه دیوارِ کوتاه که نشدن های زندگی رو فارغ از اینکه تقصیر من بوده یا نه بندازم گردنش، و جاهایی که زورم نمیرسه محول کنم به او. وگرنه که خیلی از روزای سخت زندگیم و حتی همین روزای سخت حال حاضرم ذهنم پر از علامت سواله که آخه من فرقم با بقیه یی اطرافیانم چیه که اینجوری دارم میگذرونم روزامو و شک اولین واکنش ذهنه این مواقع
سلام
دقیقا منم همین مشکلات و غم و غصه ها باعث شد بعد از سه سال واندی دوباره رو بیارم به نوشتن . نوشتن آدم رو تخلیه میکنه .
تا همین چند وقت پیش به هیچ چیزی غیر از آینده فکر نمی کردم اما یهو چرخ روزگار چنان زندگی ام را بهم ریخت که جدای از بیماری همسر که سخت گرفتارشه خودمم دچار بیماری های گوناگون شدم و الان قدر روزهای سلامتی رو میدونم و میگم کاش بیشتر شکرگزار بودم
آفرین به این طبع بلند فروشنده . شک نکن به خاطر این گذشتش خدا یه جای دیگه به زندگیش برکت میده
دقیقا همینطوره خانم مهندس ، نوشتن خیلی موثره توی تخلیه ی روانی.
زندگی همیشه آدم رو غافلگیر میکنه ، برای من که همیشه همینطور بوده ، امیدوارم حال خودتون و همسرتون خوب باشه و سالها در کنار هم باعشق زندگی کنید .
بله حتما همینطوره
ممنونم از حضورتون
همیشه نوشتن را خوشتر داشتم ؛چه، آن که مینویسی خودت هستی و اما حرف که می زنی خودی دیگر زبانت میشود...نوشتن حرفِ دل است ! حرف های ناب پنهانی...حرف های درد دلی...
اینو برای مسعود خان کیمیایی نوشته بودم یکبار ...
فقط بنویس عزیز دل ...گاهی منم دلگیر میشم از اون بالایی که مدتیه با هم قهریم ..بس که برام بد چید ...هر چی دوست داشتم ازم گرفت...اما حل میشه شاید ..یه روزی...
وحشتناکه این تجربه ی تاری دید ...واقعا آدم حاضره تمام زندگیش رو بده اما بدنش سالم باشه ...الان حاضرم همه چیزمو بدم بتونم مثل آدمای عادی غذا بخورم اما خب نزدیک ۲۵ ساله پرهیز شدید دارم ...و طعم خیلی چیزا رو دیگه یادمنمیاد.......
قربون دل گرفته ت قربون غم تو نوشته هات ...حق داری روزایی هست که هر کاری بکنی باز یه چیزی یه جا درست نیست ... حال دلت خوب نیست...
با تمام دلمدعا میکنم هر چند اون بالایی منو نمیبینه اما من برای تو آرزوی آرامش میکنم با تمام وجود...
دم اون آقا هم گرم که کاش حداقل سی درصد مردممون اینجوری به خودمون رحم میکردن تا به اینجا نرسیم ...
میگذره عزیز دل ...برای بعضی ها با درد و رنج ...اما تهش'میشه اونی که میخوای...
مواظب قلب مهربونت باش
چقدر قشنگ نوشتی هدیه
نوشتن حرفِ دل است


همیشه پیام ها و نوشته هات برام قوت قلبه هدیه عزیزم امیدوارم به زندگیت عشق و امید بباره












بهت افتخار میکنم که انقدر هنرمندی دختر...
آره هدیه جان همین چند خط نوشتن هم خیلی حالم رو خوب کرد، منم باهاش دعوام شد :( داد زدم و اشک ریختم ، که مگه من با دور و بریام چه فرقی میکردم که انقد همه چیزو باید سخت بدست بیارم یا اصلا آخر سر بدست نیارم ، کاشکی یه روزی خوب بشه ، یه روزی ماهم بریم بغلش هدیه جونم...
عزیزدلم هدیه جونم ، میفهمم که چقدر سخته عزیزم، قربونت برم امیدوارم همیشه شاداب و سرحال باشی مهربون خوش قلب
فدات شم عزیز مهربونم ، ممنونم که برام دعا میکنی قشنگم
بله دقیقا دقیقا ما حتی به خودمونم رحم نداریم
ان شاءالله برای هممون همینطور بشه، حداقل آخرش خوب باشه
مرسی بابت پیام پر از مهرت هدیه ی هنرمند مهربون زیبا ، کلی دوستت دارم
بلوط نازنینم بنویس حرفاتو ،غرهاتو، ناراحتی هات رو
ما همه رو میخونیم
تازه نخونیم هم خودت تخلیه میشی که این مهم ترین چیزه
بیا بغل خودم اصلا
قربونت برم دکتر قشنگم ، قلبم با خوندن پیام تو هم اکلیلی شد عزیزم










کاش همهی دکترا مثل تو باشن



راستش همین چند کلمه هم که نوشتم خیلی خیلی حالم رو بهتر کرد.
ممنونم بابت همراهیت عزیزدلم
بغلللللل
عمه جان هروقت دلت غرداشت بیا بنویس، اینجا ننویسی کجا بنویسی؟ والا. آدم باید یکجا با دل راحت و یک دل سیر غر بزنه، همچین دلش خالی بشه و بگه آخیش
سلام عمه خانم

بله بله درست میفرمایید
واقعا همون آخیش گفتن آخرش مهمه عمه خانم
مرسی از حضورت عمه جون قدم رنجه کردین
تمام غرغرهای عالم رو هم اینجا بنویسید بازم کلی گوش شنوا با جان دل پذیرا هستند
بلوطکم هممون خسته ایم، ته کاممون تلخی های گذشته هنوز نشسته اما میگذره
نمیدونم چه چیزی ، فقط از خدا میخواهم یکی از اتفاقای شیرین مهیج رو برات رقم بزنه همین روزها
قلبم با خوندن پیامتون اکلیلی شد بانوی کویر جانم












براتون آرزوی حال خوب و سلامتی دارم

مرسی که هستین و میخونید و وجودتون دلگرمیه
کاملا درسته که اکثرمون این روزا حالمون خوب نیست
ممنونم از دعای قشنگتون
آقائه مانتو فروش چه جیگر بوده
آدرس بده یه سر برم پیشش
میگن رضایت مشتری بهترین تبلیغه اینم یه نمونه اش
تمام پست رو خواندم
امیدوارم همگی وضعیت بهتری پیدا کنیم
ممنونم آقای رعد
کاش... کاش... کاش
سلامتی واقعا گنجه.
خدا به قلبت آرامش ببخشه بلوط جانم. ایشالا همیشه سلامت و شاد باشی.
دیدن خوشاخلاقی و انسانیت، واقعا آدمو به زندگی امیدوار میکنه.
مرسی گیل پیشی خوش قلب و مهربون
دقیقا همینطوره