امروز وقتی رسیدم خونه انرژی داشتم ، اما ماست زیاد خوردن همانا و گرفتن خوابیدن تا ساعت ۶ همانا
اصولا وقتی از خواب عصر بیدار میشم اخلاقیات رو از دست میدم و میتونم به همه فحش بدم
این مودِ پایین و غم و غصه که به مغزم فشار آورد پا شدم با صبا ورزش کردم.
دیگه از اون حالت بدجور و پاچه گیر دراومدم و یکم بهتر شدم خداروشکر
اما این عادت قدیمی که کارهام رو دقیقه ۹۰ انجام میدم باعث شده که درسای نخونده و ارائه های آماده نشده و جزوه های ننوشته بهم عذاب وجدان بده ، نمیدونم چجوری میشه برنامه ریخت و باهاش پیش رفت...
به ماست کمی نمک یا نعناع میزدی، احتمالا فشارت افتاده.
یه دوستی داشتم، درسهایی که هر روز تدریس میشد رو همون روز میخوند، یکجا جمع نمیشدن. البته تحقیق و ارائه هم که زمانبر هست.
آره نمک و نعناع واقعا به ماست طعم بهشتی میده
بهترین راه همینه برای یه آدم محصل ولی دقیقا ارائه یکم فرق داره
البته منم تنبلی زیاد میکنم
الان تو وبم از تو نوشته بودم
یهو تو به روز شده ها دیدمت
عزیززززم
الان میام میبینم
دلم ماست خواست خووو

مخصوصا اون خواب بعدش رو
نصفه شبی از کجا بیارم؟
بیا خودم برنامه ریزی یادت بدم
یه کاغذ و قلم برمیداری
در فشرده ترین حالت ممکن برنامه مینویسی
بعد پاره ش میکنی
میگیری میخوابی
قره بالا اصلا خوشمزه نبود اصلاااا


ولی جدا ماست داریم تا ماست ، این از این معمولیای بی مزه بود
دارم میگم که دلت نخواد
وای دختر کلی خندیدم
استراتژی من کل زندگی تحصیلم همین بوده
چه برنامه ها نوشتم و یک درصدشم اجرایی نبود :"(
ورزش معجزه س من با ورزش سرپام وگرنه که...
دفتر پلنر واسه کار روزمره برای من جواب میده از خیلی کم شروع کن البته مزه ی دقیقه نود یه چیز دیگه س
پر انرژی باشی همیشه
دقیقا همینطوره
میتونه به آدم حس زنده بودن رو یاد آوری کنه
دقیقه نودی بودن آدمو پیر میکنه هدیه جان، فکر کن تمام کارایی که تو یه ترم میشده انجام بدی خلاصه کنی تو دو سه روز
چنان پدری از آدم درمیاد که اون سرش ناپیدا
خیلی خوبه که به پلنر پایبندی من تو این مسئله تعهد ندارم