فصلِ سیب

فصلِ سیب

من را نگاهی از تو تمام است اگر کنی...
فصلِ سیب

فصلِ سیب

من را نگاهی از تو تمام است اگر کنی...

ما دل شکسته از پی مهر و محبتیم

بقول هدافیت من عاشق عاشق شدنم 

حلقه ی گمشده ام الان عشقه 

دیشب به ح گفتم عشق یه دیواره ، با هر بار دلخوری یه آجر ازش کم میشه 

جدی نگرفت حرفمو 

ولی من واقعا جای خالی اون عشق شدید رو حس میکنم 


Over thinking

انقدر ور رفتم با پرل که  سرویس شدم و درست نشد 

تهش به این فکر رسیدم که کلا همه چیز رو رها کنم 

از تابستون و جریاناتش دیگه نمیتونم استرسم رو پنهان کنم در قالب اشک از چشمم جاری میشه یا میزنه دونه دونه نوهامو سفید میکنه 

به مرحله ای رسیدم از افسردگی که دیگه هیچ لذتی از هیچ چیز نمیبرم 

دوست دارم یه چند وقت مال خودم باشم 

اتفاقات، آدم ها و لحظه های بد ، مارو تهی میکنن ، از همه چیز مارو تهی میکنن 

تهی ترین حالتی ام که نمیشه به زبونش آورد 

فقط کاش یه اتفاق خوب بیفته

هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است

جواب ندادن پرل حتی با عوض کردن ویندوز عصبیم کرده 

اینکه نمیدونم مشکل دقیقا کجاست واقعا اعصاب خورد کنه 

خسته شدم از این موضوع 

چند روزه براش استرس دارم

کاش هیچوقت راهم اینطرفی نمیفتاد

تو چه میدانی...

بارها دیدم که به چشم بر هم زدنی میتونه همه چی به باد بره ...

مثل همین امشب 

کلا چیزایی که روشون حساب کرده بودم یکی یکی دارن اون روی مزخرفشون رو نشون میدن

یه وقتایی آدم انقد حالش بده که واقعا نمیتونه حس کنه که حالش بده 

چند بار رفتم باهاش حرف بزنم و پسم زد

جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ هست

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.