فصلِ سیب

فصلِ سیب

من را نگاهی از تو تمام است اگر کنی...
فصلِ سیب

فصلِ سیب

من را نگاهی از تو تمام است اگر کنی...

بقول عطار نیشابوری:"this too shall pass"

خیال خوشِ عاشقانه ی من 

همیشه تویی آخرین...راهم



بیا و بگو فکرِ حالِ منی

ببین که هنوز...آرزو دارم



پ.ن: غرض رنجیدنِ ما بود از دنیا / که حاصل شد...


زیرصدا: خیالِ خوش| علیرضا قربانی 



کاملا بی ربط:


+

عکس زیبایی از علم ببینیم ، مخمر ساکارومایسز هستن :) 

خوش به حال من با وجود شما

چقدر خوبید شما 

قره بالاجانم، هدیه ی مهربونم ، گیل پیشی عزیزم و خانوم ف  جانم و جناب محمدرهای عزیز  

مرسی از کامنت های قشنگتون 

صبح از خواب بیدار شدم و طبق عادت اومدم وبلاگمو چک کنم با مهربونی شما روبرو شدم 

ممنونم ازتون

محبتتون دلگرمم کرد به اینجا موندن و نوشتن و حفظ کردن این جمع.




بهت نگفته دوست دارم؟

هر غذایی که برات پخته،هر لباسی که ازت شسته،هر باری که دَر رو برات باز کرده ، هر نگاهِ مهربونی که بهت کرده و ...

هر بار که اومده دنبالت ،هر سفری که با هم رفتین ، هر خریدی که برات کرده ، هر مشکلی داشتی و سریع خودشو رسونده و ...

نشنیدی ؟

بهت گفته دوست دارم !

از وبلاگ بلاگر
https://tosan35.blogsky.com/


زیرصدا: نقاب| علی زند وکیلی

تا شب نرود صبح پدیدار نباشد ...

یه روزی که خیلی تو فشار بودیم آقای سین که خودشم تو همون وضع بود گفت پیش بریم، من به معجزه لحظه آخر معتقدم ... 

نمیدونم لحظه ی آخر معجزه میشه یا نه ، ولی روزای بد باید بگذرن .


پ.ن: من رویا میبافم، شب ها ، لحظه هایی که مغز فرق بین خواب و بیداری را نمیداند ، رویا میبافم ، تا حقیقت ، حتی برای چند ثانیه، محو شود درغبار رویا.



بعدا نوشت: فیلم پسرکشی چقد غم انگیزه.


+ وبلاگ قدیمیم رو میخوندم ، از چیزهایی نوشتم که اصلا یادم نمیاد اون اتفاقات و آدم هارو ...


مفید باشیم!

کلاس دوم دبیرستان رشته ی ریاضی و فیزیک ، یه معلم ریاضی داشتیم ، فوق العاده بود این زن، خانم مفید، روزهایی که مبحث سختی رو میخواست درس بده اول کلاس شروع میکرد به شوخی و خنده و از ما میخواست فقط چند دقیقه بهش گوش بدیم تا یک مبحث "خیلی آسووون" رو یاد بده ، ما اون مباحث رو خیلی خوب یاد میگرفتیم .

یک نکته ی دیگه این بود که خیالمون رو راحت میکرد، من مشکلم این بود که سر جلسه امتحان استرس باعث میشد کلا ذهنم پاک بشه و هیچی یادم نیاد ، اولین جلسه که اومد از تک تکمون مشکلمون با ریاضی رو پرسید، منم این مشکل رو عنوان کردم، دقیقا جمله اش یادمه :"درستت میکنم" و واقعا هم درست کرد.

یک ویژگی مثبت دیگه اش دلسوزیش نسبت به تک تک شاگرداش بود، با این که تعدادمون هم زیاد بود، یادمه جلسه ی آخر کلاسا که برای رفع اشکال گذاشته بود ، رسید به لگاریتم و یادش مونده بود که من سوالای لگاریتم رو اشتباه جواب داده بودم ، اون لحظه باصدای بلند من رو صدا کرد گفت بلوط تو لگاریتم رو مشکل داری خوب گوش کن.


پ.ن: اینها در اثر یک فلش بک یادم اومد، امروز بخاطر دلایلی که پست قبل گفتم نرفتم سر کلاس ، این کلاس هم جزء موارد سختی هست که من پایه ام ضعیفه ، به همکلاسیام پیام دادم که امروز درس سخت بود؟ میتونم خودم بخونم؟ 

جواب نفر اول : نمیدونم شاید با تکرار و تمرین بتونید .

جواب نفر دوم: آره بابا ، چیز خاصی نبود ، نگران نباش.

جواب نفر اول باعث میشه تا صد سال بعد هم برگردم به این موضوع بگم کاش اون روز کلاس رو رفته بودم. ولی نفر دوم باعث میشه حداقل الکی فکرم مشغول نشه.

گاهی نیاز دارم یکی خیالمو راحت کنه ، مثل خانوم مفید، حتی اگر وسط بدبختی باشم، بگه درستش میکنم

پ.ن: مفید باشیم، حداقل آدم هارو دلگرم کنیم اگر چیزی اذیتشون میکنه.

پ‌.ن۲: از ریاضی فقط لگاریتم تو رشته ی ما بدرد خورد :)

پ.ن۳: ای خواجه درد هست ، ولیکن طبیب نیست ...


بعدا نوشت: چقدر سرد شد !

بعدتر نوشت: خداییش انتگرالم بدرد خورد :)))

بعدترها نوشت: کلمات وزن دارن و ممکنه آدم رو بکشن.